آنگاه که غرور کسی را له می کنی . . .
آنگاه که کاخِ آرزوهای کسی را ویران می کنی !
آنگاه که شمع امیدِ کسی را خاموش می کنی . . .
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری . . .
آنگاه که حتی گوشَ ات را می بندی ،
تا صدای خرد شدن غرورش را نشنیده بگیری . . .
آنگاه که " خدا " را می بینی ،
و " بنده خدا " را نادیده می گیری . . .
می خواهم بدانم !
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی ،
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی ؟
نویسنده : Rahman